خيلي باهوشين اين معماها رو حل كنيد
سلام چه خبر -وبی متفاوت ومتنوع و بروز
تاریخ : 22 / 10 / 1390
نویسنده : سروش

سلام چه خبر

Share
|
امتیاز مطلب : 23
|
تعداد امتیازدهندگان : 7
|
مجموع امتیاز : 7
موضوعات مرتبط: طنز , ,
برچسب‌ها: خيلي باهوشين اين معماها رو حل كنيد ,
تاریخ : 18 / 10 / 1390
نویسنده : سروش

سلام چه خبر

روزی لئون تولستوی در خیابانی راه می رفت که ناآگاهانه به زنی تنه زد.زن بی وقفه شروع به فحش دادن و بد و بی‌راه گفتن کرد.بعد از مدتی که خوب تولستوی را به فحش گرفت،

تولستوی کلاهش را از سرش برداشت و محترمانه معذرت خواهی کرد و در پایان گفت: مادمازل من لئون تولستوی هستم.
زن که بسیار شرمگین شده بود، عذر خواهی کردو گفت: چرا شما خودتان را زودتر معرفی نکردید ؟
تولستوی در جواب گفت: شما آنچنان غرق معرفی خودتان بودید که به من مجال این کار را ندادید.

Share
|
امتیاز مطلب : 23
|
تعداد امتیازدهندگان : 7
|
مجموع امتیاز : 7
موضوعات مرتبط: ادبیات , طنز , ,
برچسب‌ها: پاسخ کوبنده ,
تاریخ : 17 / 10 / 1390
نویسنده : سروش

سلام چه خبر

انگلیسی:

زن شری است مورد نیاز.

زن فقط یک چیز را پنهان نگاه می‌دارد آنهم چیزی است که نمی‌داند. 

هلندی:

وقتی زن خوب در خانه باشد، خوشی از در و دیوار می ریزد. 

استونی:

از خاندان ثروتمند اسب بخر و از خانواده فقیر زن بگیر. 

فرانسوی:

آنچه را زن بخواهد، خدا خواسته است.

انتخاب زن و هندوانه مشکل است.

بدون زن، مرد موجودی خشن و نخراشیده بود. 

آلمانی:

کاری را که شیطان از عهده بر نیاید زن انجام می‌دهد.

وقتی زنی می‌میرد یک فتنه از دنیا کم می‌شود.

کسی که زن ثروتمند بگیرد آزادی خود را فروخته است.

آنکه را خدا زن داد، صبر همه داده.

گریه زن، دزدانه خندیدن است. 

یونانی:

شرهای سه‌گانه عبارتند از: آتش، طوفان، زن.

برای مردم مهم نیست که زن بگیرد یا نگیرد، زیرا در هر دو صورت پشیمان خواهد شد. 

گرجی‌ها:

اسلحه زن اشک اوست. 

ایتالیایی:

اگر زن گناه کرد، شوهرش معصوم نیست.

Share
|
امتیاز مطلب : 16
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6
موضوعات مرتبط: طنز , ,
برچسب‌ها: ضرب المثل درباره زنان ,
تاریخ : 16 / 10 / 1390
نویسنده : سروش
 >>1- مضاف و موصوف همیشه «ی» میگیرد
>>مثال: درِ باغ ===» دری باغ
گل قشنگ ===» گلی قشنگ
آدم خوب ===» آدمی خُب

>>2- «د» ما قبل ساکن قلب به «ت» میشود
>>مثال: پراید ===» پرایت
آرد ===» آرت

>>3- واو ساکن آخر کلمه به «ب» قلب می‌شود
>>مثال: گاو ===» گاب

>>4- اصولاً در هر کجا که فتحه قشنگ باشد کسره بکار میرود و هر کجا که کسره کلمه را زیبا میکند فتحه بکار میرود
>>مثال برای فتحه: اَز===» اِز
قفَس ===» قفِس
اَزَش ===» اِزِش
بِِزَن ===» بِِزِن
>>مثال برای کسره: اِمروز===» اَمروز
جمعِه===» جمعَه
سِفید===» سَفید
حِیفِ===» حَیفس
فِشار===» فَشار

>>5- صدای « اُ » هیچ جایگاهی نداشته و به «او» تبدیل میشود.
>>مثال: شما===» شوما
کجا===» کوجا
چادر===» چادور

>>6- حرف «و» در قالب حرف ربطی به به «آ» تبدیل میشود
>>مثال: من و تو و حسن ===» منا تو آ حسن

>>7- اصولا خود « آ » به عنوان یک حرف ربط به کار میرود
>>مثال: من هسم، آ بابامم هسن
>>در ضمن حرف « آ » به معنای «به علاوه» هم به کار میرود
>>مثال: 5+4+3 ===» 5 آ 4 آ 3

>>8- حرف « ه » در لهجه اصفهانی به نوعی نابود شده
>>مثال: بچه ها ===» بِچا
گربه ها ===» گربا
میجهد===» می جِد
>>ه در آخر افعال به «د» ساکن بدل میشود.
>>بره===» برد
بشه===» بشد
>>«ه» به ی تبدیل میشود.
>>بهتر===» بیتِرِس
سر راهی===» سری رایِس
گربه===» گربیِه
>>«ه» به «ش» تبدیل میشود.
>>بهش میگم ===» بشش میگم
>>«ه» به «و» بدل میشود.
>>ما هم می آییم ===» ما وَم میَیم
>>نکته: به غیر اول شخص مفرد حروف «خوا» به «خ» تبدیل میشود
>>میخوای ===» می خَی

>>9- در برخی افعال حرف «ی» به «اوی» تبدیل میشود
>>میشنوی===» میشنُوی میگی ===» میگوی

>>10- اگر حرف اول کلمه «ب» یا «ن» باشد و حرف سوم «ی» یک «ی» بعد از «ب» یا «ن» اضافه میشود
>>بگیر===» بیگیر
بشین ===» بیشین
بریز ===» بیریز
ببین ===» بیبین

Share
|
امتیاز مطلب : 24
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6
موضوعات مرتبط: طنز , ,
برچسب‌ها: لهجه ات رو در 3 سوت اصفهانی کن ,
تاریخ : 16 / 10 / 1390
نویسنده : سروش

دوتا ساعت شنی داریم یکی 3 دقیقه را محاسبه میکند و یکی 7 دقیقه را ما میخواهیم 8 دقیقه را حساب کنیم.
توجه کنید ما مستقیم زمان 8 دقیقه را میخواهیم و برای بدست آوردن جواب نیازی به جمع و تفریق زیاد نیست. یعنی از وقتی که هر کدام از این ساعت شنی ها را فعال کردین زمان 8 دقیقه شما شروع میشود و باید 8 دقیقه را محاسبه کنید.

سلام چه خبر

جواب:

هر دوساعت را به کار می اندازیم بعد از سه دقیقه ساعت اولی را برمی گردانیم بعد از سه دقیقه دیگر دوباره ساعت اول را برمی گردانیم( در مجموع شش دقیقه شده است ) حالا بعد از یک دقیقه زمان ساعت دوم تمام می شود و زمان ساعت اول نیز یک دقیقه گذاشته است آن را برگرداننده حالا یک دقیقه گذاشته ساعت اول که به پایان یرسد با هفت دقیقه ساعت دوم میشود هشت دقیقه ... ( 8=1+7)

Share
|
امتیاز مطلب : 12
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
موضوعات مرتبط: طنز , ,
برچسب‌ها: معمای ساعتهای شنی ,
تاریخ : 16 / 10 / 1390
نویسنده : سروش

سلام چه خبر

Share
|
امتیاز مطلب : 44
|
تعداد امتیازدهندگان : 13
|
مجموع امتیاز : 13
موضوعات مرتبط: طنز , کاریکاتور , ,
برچسب‌ها: کاریکاتور بازی کامپیوتری! ,
تاریخ : 10 / 10 / 1390
نویسنده : سروش

1 - چه عاملی سبب شد تا شما به خواستگاری عیالتان بروید ؟!
الف) جوونی کردم !
ب) سادگی کردم !
ج) گول خوردم !
د) من که نرفتم خواستگاری ، اون اومد !
 

2 - اگر خدایی ناکرده عیالتان فوت کند شما چه کار می کنید ؟!
الف) اول ناراحت و بعد خوشحال می شوید !
ب) اول خرما و بعد شاباش می دهید !
ج) اول قبرستان و بعد محضر می روید !
د) انشاا... بقای عمر ? تای دیگر باشه !
 

3 - ملاک شما در انتخاب عیالتان چه بوده است ؟!.........

Share
|
امتیاز مطلب : 8
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
موضوعات مرتبط: طنز , ,
برچسب‌ها: کنکور متاهلین/طنز ,
تاریخ : 6 / 10 / 1390
نویسنده : سروش

سلام چه خبر

Share
|
امتیاز مطلب : 15
|
تعداد امتیازدهندگان : 7
|
مجموع امتیاز : 7
موضوعات مرتبط: طنز , گالری , ,
برچسب‌ها: کی درست میگه؟ ,
تاریخ : 30 / 8 / 1390
نویسنده : سروش

کار "کتاب" و "کتاب فروشی"، همچون بار شیشه‌ی مردی‌ست که از دروازه‌ی شهری می‌گذشت.
گزمه‌ای چوبی بر آن نواخت و پرسید:
«بارت چیست؟»

مرد گفت:
«یکی دیگر بزنی، هیچ!»
********

ای امان از دست بابا و مامان
یادم آن روزی که بودم اولی
ناز و طناز و عزیز و فلفلی
شاه خانه بودم و با داد ودود
هرچه را می خواستم آماده بود
وای از آن روزی که آمد دومی
ناز و طناز و عزیز و فلفلی
من وزیر گشتم و افتادم به شاه
دومی هم جای من شد پادشاه
تا به خود آیم و خودداری کنم
سومی هم آمد و شد خواهرم
دختری زیبا و خوشگل مثل ماه
من و داداشم کشیدیم سوز و آه
جای سبزی و نشاط و خرمی
سر رسید از روزگاران چهارمی
دیگر آن خانه برایم تنگ بود
سبزسی و گل در نگاهم سنگ بود
داشتم میکردم عادت ناگهان
پنجمی هم پاد نهاد در این جهان
بهر سوختن پنج تن کافی نبود
ناصر و شهناز و مهناز و شهین
احمد و عباس هفتم شد مهین
ای امان و وای امان و وای امان
ای امان از دست بابا و مامان
بار دیگر مادرم شد حامله
اینکه آید تیم فوتبال کامله
ناصر و شهناز و مهناز و شهین
احمد و عباس و فرهاد ومهین
علی مردان و گل معصومه جان
آخریشم میشود دروازه بان

Share
|
امتیاز مطلب : 42
|
تعداد امتیازدهندگان : 13
|
مجموع امتیاز : 13
موضوعات مرتبط: طنز , ,
برچسب‌ها: شعر طنز و ضرب المثل ,
تاریخ : 29 / 8 / 1390
نویسنده : سروش

آن بالا که بودم، فقط سه پیشنهاد بود. اول گفتند زنی از اهالی جورجیا همسرم باشد. خوشگل و پولدار. قرار بود خانه ای در سواحل فلوریدا داشته باشیم. با یک کوروت کروکی جگری. تنها اشکال اش این بود که زنم در چهل و سه سالگی سرطان سینه می گرفت.

قبول نکردم. راست اش تحمل اش را نداشتم. بعد موقعیت دیگری پیشنهاد کردند : در پاریس، خودم هنرپیشه می شدم و زنم مدل لباس. قرار بود دو دختر دو قلو داشته باشیم. اما وقتی گفتند یکی از آنها نه سالگی در تصادفی کشته می شود. گفتم حرف اش را هم نزنید.

بعد قرار شد کلودیا زنم باشد. با دو پسر. قرار شد توی محله های پایین شهر ناپل زندگی کنیم. توی دخمه ای عینهو قبر. اما کسی تصادف نکند. کسی سرطان نگیرد. قبول کردم. حالا کلودیا مدام می گوید خانه نور کافی ندارد، بچه ها کفش و لباس ندارند، یخچال خالی است. اما من اهمیتی نمیدهم. می دانم اوضاع می توانست بدتر از این هم باشد. با سرطان و تصادف.

Share
|
امتیاز مطلب : 57
|
تعداد امتیازدهندگان : 16
|
مجموع امتیاز : 16
موضوعات مرتبط: طنز , حکمتها , ,
برچسب‌ها: پیشنهادسه زن به من ,
آخرین مطالب

/
هر چیز که دیدم همه بگذاشتنی بود جزیادتوای دوست که ان داشتنی بود. با سلام: قول بده که هرگز با من موافق نباشی، حداقلش این که کاملا یا فی البداهه موافق نباشی. قول بده که همیشه دنبال موضوعی برای مخالفت در این وب خواهی گشت، دنبال استثناهایی برای چیزهایی که من گذاشته ام و مطالبی که به نظرت بی ربط و غلط می رسد. این طوری به من فرصت می دهی که ازت یاد بگیرم. من اگر پاسخی ندادم این طور تعبیر کن که موافق نظرت بودم.این وب مجالی است جهت روشنگری و پالایش. امیدوارم بزودی مرا کلیک کنی