سودای بیماری
سلام چه خبر -وبی متفاوت ومتنوع و بروز
تاریخ : 9 / 12 / 1389برچسب:,
نویسنده : سروش

گفتم ار جادوی چشمانت مددکاری کند,

دولت دنیا و دین با ما وفاداری کند.

شور و حال و همت برخورده بختان جهان

با من آشفته دل باشد که همیاری کند.

آن که چشم عالمی بر خویش دارد, بیگمان

قرب و سوز و دوری ما را خریداری کند.

چشمۀ طبعم فروخشکیده؛ یا رب همتی

تا که ابر دیدگانم از کرم کاری کند.

گفتمش: "دل؛ درد بیماری نجوید عاقلی"

تا به هوش آید دمی؛ از کرده زنهاری کند.

گفت: "ما مشتاق دردیم؛ دور باد از ما دوا

زیرک راه هدا سودای بیماری کند".  

چهره ی ما کز رخی دیوانه گشت و نعره زن

لاف حکمت می زند؛ دعوی هشیاری کند.



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






موضوعات مرتبط: <-CategoryName->
برچسب‌ها: <-TagName->
آخرین مطالب